Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، نشست «مساله فلسطین در گرافیک امروز ایران» با نگاهی به پوستر «بازگشت حنظله» و دیگر آثار صابر شیخ‌رضایی در قالب محفل پنجاه‌ و سوم عصرنشینی هنر و اندیشه، عصر دوشنبه ۲۳ مهر ماه در سالن شهید آوینی حوزه هنری برگزار شد.

در این نشست، صابر شیخ‌رضایی هنرمند طراح گرافیک، علیرضا حصارکی هنرمند طراح گرافیک و از دوستان شیخ‌رضایی، پریسا رضایی فعال حوزه مقاومت و محمدرضا وحیدزاده پژوهشگر هنر به عنوان مجری کارشناس حضور داشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پریسا رضایی در ابتدای نشست به سابقه آشنایی خود از صابر شیخ‌رضایی اشاره کرد و گفت: توفیق آشنایی من با آقای شیخ رضایی به واسطه ۲ کارگاه پوستری بود که با تمرکز روی موضوع فلسطین در مشهد و تهران برگزار شد. صحبت‌هایم را با تمرکز روی نمادهای هنری فلسطین شروع می‌کنم و با توجه به آثاری که از آقای شیخ رضایی می‌بینیم، خیلی از این نمادها در آثارشان استفاده شده است و فکر می‌کنم مراجعه‌ به نمادهایی که هویت فلسطین را به نمایش می‌گذارد، قابل توجه باشد. در بحث نمادپردازی «هنر فلسطین» ما از زمان روز نکبت که اشغال فلسطین شروع می‌شود، در واکنش به آوارگی فلسطینی‌ها و غصب سرزمین‌شان، مفاهیمی همچون اسارت و بی عدالتی را در هنر فلسطینی‌ها می‌بینیم که ذهن و خیال را به خود مشغول می‌کند و به تبع آن، این نمادها و مفاهیم را در نقش مایه‌های «هنر فلسطین» می‌بینیم.

وی بیان کرد: بخشی از این مفاهیم، با نمادهای هنر وطنی فلسطینی و بخشی با نمادهای هنر دینی اسلامی و مسیحی گره خورده است. نمادهایی مثل خاک، دهقان، کاکتوس و … هر کدام نمادی از انسان فلسطینی و وطن از دست رفته‌اش است.

رضایی در تشریح برخی نمادهای «هنر فلسطینی» گفت: نمادهایی که در این آثار می‌بینیم قابل تقسیم به پنج دسته هستند؛ دسته اول از اشیا و وسایل گرفته شده است که آشناترین آنها، کلید و در است و معنای نمادینش حق بازگشت تعبیر می‌شود. اسلحه یا تیر و کمان نماد دیگر است که مفهومش، محق بودن فلسطینی‌ها است و حق مبارزه با اشغال است. چفیه نماد هویت و عشق به وطن را نشان می‌دهد البته نمادی چپ‌گرایانه نیز است که مبارزه گروه‌های چپ را نیز شامل می‌شود. سنگ نیز مانند اسلحه نماد مقاومت و ایستادگی است. فلوت نیز نماد تداوم مقاومت را تداعی می‌کند و لباس‌های سوزن‌دوزی نیز نمادی از فرهنگ کهن فلسطینی است. نمادهایی برگرفته از گیاهان داریم که مهمترین آنها، زیتون است که معروف به درخت زندگی است و به میراث اقتصادی و فرهنگی و معنوی فلسطین را در برمی‌گیرد. کاکتوس در عربی به معنی «الصبّار» است که از ریشه صبر می‌آید و نمادی از استقامت و بردباری است. در آثار گرافیکی، سر حنظله نیز شبیه به کاکتوس است و برای فلسطینی‌ها نشانه سلب مالکیت و مصادره اموالشان است. نکته جالب اینجاست که صهیونیست‌ها این نماد را دزدیده‌اند. کاکتوس داخل گلدان، نمادی از فلسطینی آواره است که از اصل و سرزمین خود کنده شده است و سعی شده که اهلی‌سازی شود.

صابر شیخ‌رضایی نیز در ادامه با ابراز امیدواری برای اتفاقات خوب فراتر از آزادسازی قدس شریف و فلسطین، گفت: من حقیقتاً حالم خوب نیست چون شرایط بسیار پیچیده است و سطح جنایات رژیم صهیونیستی و توحش آنها به سطح غیرقابل قیاسی با جنایات گذشته‌شان رسیده است و میزان کشته‌ها که کودکان نیز بیشتر هستند که حتی درصدی اندکی از آن نیز در رسانه‌های جهان منعکس نمی‌شود. در حدی که خیلی از سلبریتی‌ها تصاویر مصدومیت‌های کودکان غزه را منتشر می‌کنند و حملات رژیم صهیونیستی به فلسطین به اشتباه در حال مخابره به عنوان حملات به اسرائیل مخابره می‌شود. طبیعتاً به دلایل جغرافیایی، فاصله زیادی با افق فلسطین داریم و دست‌مان کوتاه است اما در عرصه هنر و رسانه، این فاصله به اندازه گلوله سربازان مجاهد با شقیقه‌های اشغالگران است. نفس این انگیزه همین است که فاصله قلم ما با اشغالگران فاصله بسیار کمی است و هم ما می‌توانیم در این پیروزی بزرگ که قریب به ۱۰۰ سال طول کشیده است، سهم داشته باشیم.

وی تصریح کرد: حال بدم را برای تولید اثر هنری و در عرصه تولیدات هنری مدیریت کردم؛ خیلی از هنرمندان معمولاً در این شرایط دست از کار می‌کشند و توجه شان به اخبار جلب می‌شود. به شکل بی سابقه‌ای رسانه‌های فارسی زبان صهیونیستی که اذهان مردم را با دروغ‌های بسیار متکثر کرده‌اند، در این روزها مشی خلاف ادبیات جهانی پیش گرفتند و سطح دروغ پردازی‌ها و عملیات فریب اینها، ایجاد مسئولیت و وظیفه می‌کند. من به اندازه خودم سعی کردم در این روزها به واسطه بازنشر آثار قبلی و خلق آثار جدید، کاری انجام دهم.

محمدرضا وحیدزاده پژوهشگر هنری نیز در ادامه سبک صابر شیخ‌رضایی را ساده دانست و گفت: در ابتدا به نظر می‌رسد ویژگی خاصی در سبک کارهای آقای شیخ رضایی وجود ندارد و همه نوع تکنیکی می‌توان در کارهایش دید اما نخ تسبیحی آنها را به هم مربوط می‌کند و آن هم هوشمندی و دقت نظر او است که خیلی اوقات سعی می‌کند از نشانه‌های طرف مقابل استفاده و هر چیزی را از آن خودش کند، برای مثال تکنولوژی و پرچم و ... که اینها را تبدیل به نشانه‌های بصری خودش می‌کند.

منِ هنرمند نمی‌توانم اثری را خلق کنم در حالی که به آن باور نداشته باشم و نمی‌توانم یک اثر را در دل مخاطب بنشانم در حالی که هیچ ارادتی به آن ساحت و فضا ندارم.

علیرضا حصارکی هنرمند طراح گرافیک نیز درباره سبک ساده اما هوشمندانه کارهای شیخ رضایی، گفت: ویژگی مثبتی که در آقای شیخ رضایی است، نترس بودن و صراحت لهجه او است و جدای از اینکه بخواهید هنرمند را در قالب اثر ببینید باید شخصیت هنرمند را بشناسید که ببینید آثار با شخصیت هنرمند جور در می‌آید یا خیر. من در طول دوران همکاری با او، شخصیت جسور شیخ رضایی را خیلی دوست دارم که در همه آثارش نیز مشهود است. یک هنرمند باید بتواند به خوبی نمادها را بشناسد، پالایش درستی از آنها داشته و شناخت دقیقی نسبت به جامعه هدف داشته باشد که آقای شیخ رضایی یک حجم انباشته‌ای از نمادها دارد و این خیلی به طراح کمک می‌کند تا اثری دلنشین را خلق کند. در واقع منِ هنرمند نمی‌توانم اثری را خلق کنم در حالی که به آن باور نداشته باشم و نمی‌توانم یک اثر را در دل مخاطب بنشانم در حالی که هیچ ارادتی به آن ساحت و فضا ندارم.

وی به سخنان وحیدزاده اشاره کرد و افزود: آقای شیخ رضایی در زبان تصویری که خلق می‌کند، ممکن است در ابتدا کسی متوجه اش نشود اما آثار او کاملا لهجه دارد و برای منِ طراح قابل فهم است؛ ظرافت قلم در تصویرسازی و استخدام تصاویر با اینکه تنوع تصویرسازی و شناخت تایپوگرافی دارد، قلمش را منحصر به فرد می‌کند. صراحت لهجه فردی در آثارش مشهود است و اگر او را نمی‌شناختم، باور نمی‌کردم که بتواند اینقدر صریح کار کند.

این هنرمند گرافیست بیان کرد: اگر کسی می‌خواهد در فضای ادبیات و هنرهای تجسمی مقاومت کار کند، باید بی پروا و نترس باشد و اگر مثل شهید ناجی العلی سمتش آمدند، به آن افتخار کند که گلوله‌ای دریافت کند. این نترس بودن، مزدی به اسم شهادت دارد که اگر قسمت باشد، خدا آن را به ما اعطا می‌کند. این نکته جالب است که می‌گویند اگر در فضای هنری و رسانه‌ای، شخصیتی را ترور نمی‌کنند یعنی ما هنوز قوام اثر برای اینکه جبهه استکبار را آزار دهیم، پیدا نکردیم و اگر کسی مثل ناجی العلی شهید می‌شود، آن چیزی که باید ایجاد کند، ایجاد کرده است. امیدوارم کار ما آنقدر آزاردهنده باشد که خون‌مان در این راه ریخته شود.

شیخ رضایی با اشاره به تأثیرگذاری اخبار از فلسطین طی سال‌های کودکی تاکنون گفت: این تأثیرات به قدری بود که چند فصل از جنایات رژیم صهیونیستی در ذهنم ماند؛ انتفاضه و شهادت محمد الدوره از جمله این اتفاقات بود که در ذهنم نقش بست که منجر به خلق آثاری مرتبط با آثار مقاومت شد.

وحیدزاده در ادامه به حس و حسگرهای قوی‌تر شیخ رضایی برای پیش بینی اتفاقاتی که در آثارش نمود دارد، اشاره کرد.

پریسا رضایی در بخش دیگری از نشست درباره «حنظله» بیان کرد: ناجی العلی خالق کاراکتر «حنظله» یکی از کاریکاتوریست‌های مشهور است که اکثر آثارش بازتاب کنایه آمیز و متهورانه‌ای است که از احساسات آواره‌های فلسطینی بروز می‌دهد. با وجود سانسورهای زیاد آن دوران، به مسائل تابو می‌پرداخت که حتی اجازه ورود به برخی کشورها را نداشت. بسیار تهدید شد و در نهایت نیز به طرز فجیعی ترور شد. با وجود اینکه در طول عمرش بیش از ۴۰ هزار اثر کاریکاتور خلق کرده بود، مهمترین کاراکتری که طراحی کرد، حنظله بود که در طول سال‌ها کمی از نظاره‌گر بودن، فاصله می‌گیرد و گاهی قلم و سلاح در دست می‌گیرد.

وی تصریح کرد: نکته‌ای که در آثار آقای شیخ رضایی جالب توجه است کناره گرفتن حالت ضعیف حنظله است و نکته قابل توجه در حنظله‌ای است که سال پیش آقای شیخ رضایی طراحی کرده است و در آن، نمادهای فلسطین روی بدن و لباس حنظله می‌بینیم که هر کدام به اتفاقات جدید می‌پردازد و در واقع ما، بیداری حنظله را می‌بینیم زمانی که انتفاضه اتفاق افتاد.

رضایی همچنین گفت: تأثیرگذاری این آثار در عرصه رسانه بسیار قابل توجه است؛ همچنان که یک عکس ساده شاید تأثیری نداشته باشد اما وقتی به صورت گرافیکی پخش می‌شود برای حامیان فلسطین و حامیان اسرائیل، ابزار هنر را ضریب‌داده شده می‌بینیم که تأثیرگذاری فراتری دارد کما اینکه دست گذاشتن روی شخصیت‌های قهرمان در تاریخ می‌ماند و به مرور، انباشت می‌شود و تأثیرگذاری قابل توجهی خواهد داشت.

شیخ رضایی نیز بیان کرد: تعداد آثار ناجی العلی که گفته می‌شود بیش از ۴۰ هزار اثر دارد، اغراق نیست؛ ناجی العلی متعلق به نسل رسانه‌های مکتوب است و آرشیوهای اینترنتی نبوده است اما به شخصه بیشتر از هزار اثر او را آرشیو کردم اما مطمئنم بیش از اینها کار داشته است. مساله اصلی ذهنی او، مقاومت و فلسطین است. در روزهایی که مساله فلسطین توسط دنیا بایکوت می‌شد، این هنرمند توانست توجه‌ها را به این سمت بکشاند و ابزار رسانه را که بسیار قدرتمند است، مغتنم شمرده است.

کد خبر 5912703

منبع: مهر

کلیدواژه: محمدرضا وحیدزاده طوفان الاقصی تئاتر ایران داریوش مهرجویی فیلم کوتاه نمایشنامه خوانی چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران موزه هنرهای معاصر تهران طوفان الاقصی کارگردان تئاتر آتیلا پسیانی فیلم سینمایی تئاتر شهر فلسطین هنرمندان تئاتر خانه سینما ناجی العلی فلسطینی ها هنر فلسطین قابل توجه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۹۳۲۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟

"کارن کی هو" نویسنده حوزه هنری می‌گوید:"اگر سعی می‌کردید زندگی تان را بدون هنر دوباره تصور کنید بله، کاملا متفاوت به نظر می‌رسید. هنر با چیز‌هایی بیش‌تر از آن چه مردم فکر می‌کنند تلاقی می‌کند".

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، این صرفا ون گوگ‌ها و مونه‌ها نیستند که آثار هنری شان بر روی دیوار موزه‌ها آویزان شده اند. هنر در آثار هنری‌ای مانند سازه "دروازه ابر" ساخته "آنیش کاپور" هنرمند بریتانیایی هندی تبار در پارک میلینیوم (هزاره) در شیکاگو یا در عمارت مارپیچ ساختمان گوگنهایم در نیویورک نیز وجود دارد.

هنر هم چنین، هنر زینت بخش پوستر فیلم‌های سینمایی و تابلو‌های ویترین فروشگاه‌ها می‌باشد. هنرمندان با هنرشان بر لباس‌هایی که می‌پوشید، موسیقی‌ای که گوش می‌دهید و محصولاتی که مصرف می‌کنید تاثیر می‌گذارند. به زبان ساده هنر همه جا حضور دارد.

با این وجود، اگر هنر اصلی اساسی از فرهنگ ما می‌باشد آیا بسیاری از ما احساس می‌کنیم که آن را درک نمی‌کنیم؟

نتیجه نظرسنجی‌ای انجام شده توسط "یوگاو" در سال ۲۰۲۳ میلادی منتشر شد نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان امریکایی گفته بودند که خود را هنرمند نمی‌دانند. ۵۸ درصد یا حتی میزان بیش تری از پاسخ دهندگان گفته بودند که با جریان‌ها یا سبک‌های هنری معروف آشنا نیستند.

شما شاید بخواهید ستایش گر هنر باشید، اما برای تبدیل شدن به فردی هنردوست باید با هنر ارتباط برقرار کنید.

به هنر به عنوان یک ماجراجویی تعاملی نگاه کنید

گاهی اوقات استفاده از راهنما‌های صوتی یا گوش دادن به صحبت‌های هنرمندان برای روشن شدن تاریخچه یک اثر کمک کننده است، اما لزوما همواره به شما کمک نمی‌کند با هنر ارتباط برقرار کنید.

رمزگشایی معنای یک اثر مستلزم نگاه کردن به کالبدی بودن آن است. اتصال یک اثر هنری به سایر مصنوعات فرهنگی و در عین حال انتقال تجربیات زندگی خود از این باور سوررئالیستی پیروی می‌کند که معنا از مثلث سه ضلعی خود اثر، نیت هنرمند و واکنش بیننده به آن ناشی می‌شود.

معنای هنر از تعامل بین بیننده و هنرمند ناشی می‌شود. آن چه بیننده از یک اثر استنباط می‌کند صرفنظر از نیت هنرمند که خالق اثر بوده اهمیت دارد. از این منظر برای فهم یک اثر هنری باید کم‌تر احساس ترس به خود راه دهیم، زیرا هیچ راه درست یا غلطی برای خوانش یک اثر هنری وجود ندارد و صرفا ایده‌هایی هستند که می‌توانند توسط هنرمند بسط یافته یا هدایت شوند.

"مولی اووندن" هنرمند و شاعر در مینه سوتا در این باره می‌گوید:" نیازی ندارم بیننده نقاشی هایم دقیقا منظورم را بداند، اما دوست دارم به اصطلاح با اثرم دست بدهد. این بیش‌تر در مورد گشودگی به روی یک گفتگو یا دعوت به یک تجربه است". این رابطه با در نظر گرفتن بازدید از موزه یا گالری به عنوان یک اقدام فعال و نه منفعل ممکن است به تحکیم رابطه با هنر کمک کند.

یک مطالعه ۲۰ ساله که در سال ۲۰۱۷ میلادی مجددا تایید شد نشان داد که ما به طور متوسط صرفا به مدت ۲۷ ثانیه به یک اثر هنری در موزه یا گالری نگاه می‌کنیم که شامل عنوان و اطلاعات همراه آن می‌شود. "دیل" هنرمند چند رشته‌ای می‌گوید:"تلاشی برای خلق اثری وجود دارد که نیازی نیست زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره آن کنید". با این وجود، او معتقد است که تفکر انتقادی برای هر هنری هم از طرف هنرمند و هم از طرف بیننده امری حیاتی می‌باشد.

اووندن می‌گوید:"ما در مدرسه یاد می‌گیریم چگونه در مواجهه با شعر یا هر اثر هنری دیگری همه اجرا را شناسایی کرده و آن‌ها را از هم جدا کنیم". با این وجود، او در کار خود به عنوان یک مربی هنری سعی می‌کند مخاطب را وادار کند که به این فکر کند که پس از آن تشریح چه رخ می‌دهد. او می‌گوید: "وقتی همه چیز از هم پاشید یاد نمی‌گیریم که چه کار کنیم و به نوعی اثر را رها می‌کنیم". اووندن بر این باور است که رابطه بین بیننده و اثر در روند جمع‌آوری دوباره جهان شکل می‌گیرد.

اگر هنر فرآیندی از تخیل است که واقعیت را قابل تصور، به یاد ماندنی و گاهی حتی قابل پیش بینی می‌سازد همانطور که "سوزان لنگر" فیلسوف فرهنگی گفته بود چنین تعاملی می‌تواند حتی فراتر از این نیز پیش برود، زیرا باعث ایجاد احساساتی می‌شود که ما هر روز با آن در تماس نیستیم احساساتی مانند انزجار و ترس. برای مثال، با تماشای آثار دیل متوجه می‌شویم که تعدادی از قطعات او الهام بخش طنز هستند و هم چنین تجربه بومیان امریکا را به تصویر می‌کشد، زیرا انسانیت به تصویر کشیده شده و حقیقت نگران کننده‌ای را در مورد تسخیر آمریکا نشان می‌دهد.

دیل با اشاره به این که نقش او به عنوان یک هنرمند آن است که ایده هایش را با صداقت بیان کند می‌گوید: "من سعی نمی‌کنم اثری را خلق نمایم و سپس به این فکر کنم که مخاطبان آن را دوست خواهند داشت". هنر صادقانه حتی می‌تواند مخاطبان را به شدت ناراحت کند. دیل می‌گوید:"با این وجود، این ناراحتی بخش مهمی از کار است".

در این مورد بخشی از عدم فهم هنر مخاطب می‌تواند ناشی از بی میلی برای مقابله با آن ناراحتی باشد. همان گونه که لنگر نوشته آموزش هنر آموزش احساس است وقتی هنر باعث ایجاد احساساتی می‌شود که ما همیشه به آن دسترسی نداریم ممکن است برای مدیریت آن کار دشواری پیش روی مان قرار داشته باشد. با این وجود، در جریان دست و پنجه نرم کردن با آن احساسات است که ارتباط با هنر و در نهایت درک و فهم آن شکل خواهد گرفت.

چگونه می‌توان تمایل به ناراحتی را آموزش داد؟ اووندن در این باره می‌گوید حتی به عنوان یک عاشق مشتاق هنر او متوجه می‌شود که واکنش احساسی همیشه آسان نیست. او می‌گوید: "این می‌تواند واقعا طاقت فرسا باشد".

مراقب زوزه‌های تجربه خود باشید

شاید بتوان نحوه ارتباط مان با هنر را دلیلی بر کاتارسیس* دانست. این کاری است که آثار هنری انجام می‌دهند. در طول زندگی انسانی مان ما حجم قابل توجهی از درد اندام خیالی* را داریم از دست دادن پدر و مادر در دوران کودکی یا نوجوانی، حضور در جنگ و حتی چیزی به اندازه داشتن یک معلم بدجنس. سپس به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با آن از طریق کار کردن یا گوش دادن به یک آهنگ یا طرق مختلف دیگر خواهیم بود.

"کارن کی هو" می‌گوید اگر فکر کردن به هنر را به عنوان راهی برای تغییر زمان یا تغیبر تجربه خود آغاز کنید و اگر از پاسخ سطحی "این یک عکس خوب است" فراتر بروید آن زمان تماشای یک اثر هنری می‌تواند تلاشی واقعا جالب توجه باشد.

او به نمایش آثار "یوهاس ورمیر" نقاش هلندی قرن هفدهمی در موزه رایکس آمستردام اشاره می‌کند که با استقبال چشمگیری مواجه شد و بازدیدکنندگان را از سراسر نقاط جهان به سوی خود جلب کرد. علیرغم آن که ممکن است فکر کنید زندگی تان ارتباط اندکی با زندگی اشراف هلندی قرن هفدهمی دارد آثار ورمیر در به تصویر کشیدن زیبایی لحظه‌های روزمره برای تان الهام بخش خواهد بود تا از نو به زندگی خود نگاه کنید. او می‌گوید:"امیدوارم وقتی به انجام آن کار‌ها فکر می‌کنید متوجه شوید که زیبایی در آن لحظه نیز وجود دارد".

* کاتارسیس اصطلاحی است که ارسطو برای تزکیه روحی و روانی تماشاگر از تراژدی عنوان می‌کند. کاتارسیس به نوعی شبیه همذات پنداری یا حس سمپاتیک در تماشاگر است.
*اندام خیالی یا Phantom Limb سندرومی روانی است که فرد هم چنان اندام بدنی از دست رفته را حس کرده و حتی درد را در آن ناحیه احساس می‌کند. در واقع این احساس درد در ناحیه اندام از دست رفته انکار واقعیت تلخی است که در صورت اتمام درد فرد باید با آن روبرو شود.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • در رئال باور داریم تیمی بهتر از ما وجود ندارد
  • باور دانشمندان درباره میزان هوش «تی‌رکس‌ها» دگرگون شد
  • این دروغ را درباره کاهش افسردگی باور نکنید
  • سپاهانی ها باور نمی کنند! ؛ مورایس پیگیر وضعیت علیرضا بیرانوند
  • تلاش برای شکستن خواب بذر خاویار گیاهی در خراسان شمالی
  • عقیده سالم در افراد، جامعه سالم به دنبال دارد
  • چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟
  • به یاد آتیلا پسیانی و لحظه‌های ماندگارش در سینما | از هنرمندی در آثار بهرام بیضایی تا حاتمی‌کیا و بهروز افخمی |‌ ببینید
  • رجب‌زاده: حکم کمیته انضباطی را باور نمی‌کنم
  • باور به سوددهی «دلالی» علی‌رغم حمایت فرهنگ عمومی از کار مولد